عفاف و حجاب؛ جهاد کبیر و اکبر بازی جراحی نفس
عفاف و حجاب؛ جهاد کبیر و اکبر بازی جراحی نفس
صدای شیعه به نقل از رسا: مصیبت بزرگ دردانه عالم هستی در این ایام از درد جانکاه روحی و بدنی به عالم اعلی و ملکوت پرواز کرد، او که تنها یادگار پیامبر اکرم (ص) بود در عنفوان جوانی بر اثر صدمات روحی و بدنی قالب تهی کرد و علی مظلوم را تنها گذاشت.
اگر پیامبر عزیز را عصاره عالم هستی بدانیم -که چنین است- حضرت زهرای مرضیه (س) عصاره وجودی پیامبر است؛ یعنی هر چه آن پدر داشت -جز پیامبری- در وجود فاطمه مظلومهاش تجلی یافته بود.
آنان که این بانوی بزرگ را آزردند در حقیقت رسول خدا را آزردند و آنها که آن سرور بانوان عالم را به شهادت رساندند گویی پیامبر اسلام را به شهادت رساندند.
داغ این مصیبت بزرگ هرگز فراموش نخواهد شد، طنین گریهها و نالههای عاطفی و سیاسی آن بانوی ولایی و فدایی رهبر هرگز از گوشها و وجدانهای بیدار بیرون نخواهد رفت.
درباره شخصیت حضرت زهرا (س) همین بس که پس از رحلت پیامبر عظیمالشأن جبرئیل نزد آن بانو میآمد و با او سخن میگفت که به تعبیر امام خمینی (ره) مقامی از این بالاتر نمیتوان تصور کرد.
آری او پرچم مظلومیت را برافراشت و از ولی و امام زمانش به شایستگی دفاع کرد و سرانجام در همین راه هم به افتخار شهادت که آرزوی اولیای خدا است دست یافت.
یکی از جلوهها و مشخصههای بارز حیات فردی و اجتماعی آن بانوی بزرگوار جهاد همیشگی بود، جهادی که شاید جهاد نظامی و اصغر نبود؛ اما هر سه جهاد اکبر، کبیر و افضل را در بر داشت.
چه نیک است که در ایام شهادت صدیقه کبرا (س)، سالگرد این مصیبت بزرگ و عروج آن تجلی بصیرت سترگ، تأملاتی در باب حجاب و عفاف که یکی از مصادیق جهاد کبیر و اکبر آن بانوی بزرگوار بود، داشته باشیم.
حجاب و عفاف؛ مصداق جهاد کبیر و اکبر
در یک نگاه کلان و نگرش فراگیر به ارزشهای دینی، به چهار گونه «جهاد» دست مییابیم؛ جهاد کبیر، جهاد اکبر، جهاد اصغر و جهاد افضل.
مقصود از «جهاد کبیر»، تلاش و کوشش فرهنگی مثبت و فعال در برابر تهاجم فرهنگی و جنگ نرم است که همواره از سوی دشمنان ارزشها، به شکل «ناتوی فرهنگی» بروز و ظهور پیدا میکند و باورها و ارزشهای دینی را به استحاله میکشد.
ایستادگی در برابر این جریانهای فکری و فرهنگی انحرافی که اسلام ناب محمدی (ص) را نشانه گرفتهاند، نوعی «جهاد» بوده که شایسته است آن را جهاد فرهنگی و به تعبیر قرآن «جهاد کبیر» بنامیم.
قرآن مجید در فضای مکه که هنوز جهاد نظامی تشریع نشده بود و زمینه بازی جراحی جهاد تن به تن با سلاح سرد فراهم نبود، به پیامبر اکرم (ص) دستور میدهد در برابر فکر و فرهنگ جاهلیت که کفار و مشرکین مکه نمونه و نماد آن به شمار میرفتند، بهوسیله قرآن کریم به جهاد بپردازد.
«فَلا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبیرا»؛ (1) ای پیامبر تابع کافران مباش و بهوسیله قرآن با آنها سخت جهاد و کارزار کن.
روشن است که در محیط مکه و آغاز اسلام شرایط جنگ نظامی به هیچ وجه آماده نبود و دستور جهاد در این فضا، ناظر به جهاد به معنای شمشیر زدن و سلاح بر کف گرفتن نیست؛ بلکه ایستادگی و مقاومت در برابر اندیشههای شرکآلود و کفرآمیز کسانی بود که پیامبر (ص) در بین آنها مبعوث شده بود و این شدنی نبود، مگر با یک حرکت فرهنگی عمیق و بنیادی تا ریشههای تفکر شرک و کفر را بسوزاند و به جای آن، نهال پرثمر توحید را در ذهن و فکر و جان آنها غرس کند.
بنابراین «جهاد کبیر» حضور در جبهه فرهنگی برای خنثیسازی توطئههای فرهنگی دشمنان بوده و «جهاد اکبر» عبارت از آن است که هر کس در حوزه فردی وظیفه دارد با کمک عقل و اندیشه خدایی در برابر هوی و هوسهای شیطانی مقاومت کند، عقل را بر هوی و هوس امیر گرداند و تمایلات حیوانی را به اسارت لشکر عقل درآورد.
اسلام این جبهه را بهعنوان بازی جراحی مغز جبهه «جهاد اکبر» نامگذاری کرده، در برابر «جهاد اصغر» که جهاد نظامی است. در این رابطه از پیامبر اکرم (ص) روایتی نقل شده است که ایشان در یکی از جنگها، به استقبال رزمندگان اسلام رفتند، در لابهلای سخنان خویش فرمودند: «مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِیَ عَلَیْهِمُ الْجِهَادُ الْأَکْبَر»؛ درود و آفرین به گروهی که از جهاد اصغر فارغ شدند؛ اما جبهه جهاد اکبر به روی آنان گشوده و باز است. (2)
از ایشان پرسیدند: آیا از جهاد رو در رو با دشمنان عنود خدا و رسول، جهاد بزرگتر و سنگینتری هم وجود دارد؟ فرمود: آری، جهاد با نفس.
جهاد افضل جهادی است که در حوزه اجتماعی رخ میدهد و آن این بازی جراحی قلب است که انسانهای متعهد و وظیفهشناس، بر اساس انگیزه دفاع از دین و ارزشهای دینی در برابر ستمکاران و تبهکاران میایستند و با سلاح زبان و بیان، «حق» را در برابر «باطل» مطرح میکنند تا ستمگران چنین نپندارند که هر کار که دلشان بخواهد میتوانند انجام دهند و کسی هم قدرت حرف زدن و موضع گرفتن در برابر آنها را ندارد.
کسی که در این جبهه به بیان حقایق میپردازد مجاهدی است که جهادش افضل است و برتر، رسول خدا (ص) فرمود: «أَفضَلُ الجهَادِ کَلِمَةُ حَقٍّ عِندَ سُلطَان جَائِر»؛ برترین جهادها، اظهار حق در پیشگاه رهبر ستمکار است. (3)
حجاب و عفاف؛ نخستین گام کسب کرامت
با توجه به آنچه از نظر گذشت ما بر این باوریم که حجاب و عفاف در جامعه دینی، بهمنزله «جهاد کبیر» و «جهاد اکبر» است.
«جهاد اکبر» است به این دلیل که انسان باحیا و عفیف در درون خود در جبههای سخت درگیر بوده و خواستههای حیوانی و شهوانی، هر آن و هر لحظه او را بهسوی گناه، بیبندوباری، آلودگی جنسی، آلودگی اجتماعی، هرزگی و پردهدری میکشاند، ایستادگی در برابر جاذبههای جنسی و شهوانی کار آسانی نیست. کنترل نفس و جهاد با آن کاری است کارستان که از هر کسی ساخته نیست و تا انسان مالک بر نفس خویش نشود، به فضیلت عفت و حیا دست نمییابد.
حجاب، نمود عفاف است، اگر در وجود کسی عفاف و حیا نهادینه شود حجاب در روابط اجتماعی او ظهور و بروز پیدا میکند.
زن با حجاب کسی است که در گام نخست در یک درگیری نفسگیر توانسته بر اسب چموش نفس خویش لجام و لگام بزند و آن را در اختیار و مالکیت خویش درآورد و در گام دوم با انتخاب لباس مناسب و رفتار متناسب، در جامعه حضور پیدا کند.
زنانی که در بیرون از منزل و در کوچه و بازار با حالت «تبرّج» و خودنمایی و خودآرایی ظاهر میشوند کسانی هستند که زمام امر نفس را در اختیار نگرفتهاند و دنبال هوی و هوسهای زودگذر، خودنماییها و مدها و تنوعهای گناهآلود هستند.
زنانی میتوانند با وقار و متانت و با حجاب و حیا و عفت در جامعه زندگی کرده و ظاهر شوند که پیش از آن به عظمت و جایگاه خود در عالم هستی پی برده باشند، خود را «شخص و شخصیت» بدانند و بشناسند نه «شیء و کالا»، خود را از اهداف آفرینش بهحساب آورند نه ابزار برای کامیابی این و آن.
«زن» اگر به گوهر وجودی خویش دست یافت و آن را کشف کرد هیچگاه متاع شخصیت خویش را به تاراج نخواهد گذاشت، بهگونهای ظاهر نخواهد شد که چشمهای مریض و هرزه به دنبال او راه بیفتد.
بسیاری از بیحجابیها و یا بدحجابیها ریشه در عقدههای حقارت دارد، زنانی که گرفتار این مرض روحی و روانی شدهاند میخواهند بهگونهای خود را مطرح کرده و خودی نشان بدهند؛ ازاینرو به دنبال زرق و برق و تجمل و تبرّج هستند. آری اینگونه زنان چون جمال و شرافت انسانی خود را درست کشف نکردهاند گرفتار تجملات و تشریفات و تزئینات شدهاند.
زن مسلمان افزون بر حضور در جبهه «جهاد اکبر» و مبارزه با خواستههای ناروای دل، با حجاب و عفاف و حیای خود در جبهه دیگری به نام «جهاد کبیر» هم حضور فعال دارد؛ یعنی با رعایت موازین و قوانین شریعت محمد (ص) فرهنگسازی و فضاسازی دینی را رقم میزند.
ازاینرو حجاب هم مصونیت از گناه است و هم تولیدکننده فکر سالم و استاندارد دینی، زن مسلمان با حجابش به مرد و زن جامعه درس وقار، متانت، طهارت، حرمت و احترام، ادب، شرم و حیا، انسانیت و شرافت را میآموزد.
ازاینرو امام علی (ع) اجر و پاداش اینگونه مجاهدان را از اجر و پاداش شهیدان کمتر نمیداند و میفرماید: «مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ»؛ مجاهدِ شهید در راه خدا پاداش او بزرگتر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمیشود، همانا عفیفِ پاکدامن، فرشتهای از فرشتهها است. (4)
بنابراین از این حدیث شریف میتوان نتیجه گرفت که:
1- عفت و پاکدامنی و حیا و حجاب، نوعی جهاد به شمار میرود.
2- پاداش پاکدامنی، هموزن و هم سنگ پاداش رزمنده شهید است.
3- انسان عفیف، فرشته زمینی است.
4- توانستن و قادر بودن بر گناه و گناه نکردن، هنر است.
5- هنرمندترین زنان، باحیاترین، باحجابترین و عفیفترین آنها است.
حجاب و پوشیدگی زن نماد تقوا و سلامت نفس او بوده و حجاب خیمه عفاف است، پوشش برای زن سدی بزرگ در برابر تهاجم انسانهای هرزه و بیبندوبار است. حجاب عایقی را مانند است که نمیگذارد آتش بیعفتی در بین زن و مرد شعلهور گردد؛ ازاینرو باید گفت نخستین گام برای زنان در کسب کرامت، حجاب و عفاف است.
اما از سوی دیگر ضعف ایمان، جلب توجه دیگران، غرب باوری و غیب گریزی، پل زدن به ازدواج، فخرفروشی و تبرّج، وسوسههای شیطانی، تبلیغات استعماری، سرزنش دیگران، مدگرایی، ضعف غیرت، عدم نظارت سیاستگذاران فرهنگی، سهلانگاری خانوادهها، ضعف حیا، عدم اتخاذ موضع یگانه در مسائل فرهنگی، کمرنگ شدن معروفها و عمل نکردن به دو واجب مهم امر به معروف و نهی از منکر (5) را میتوان بهعنوان برخی از عوامل بیحجابی و بدحجابی در جامعه برشمرد./704/9314/ب1
منابع و مآخذ:
1. قرآن کریم، سوره فرقان، آیه 52.
2. وسایل الشیعه، ج 15، ص 161.
3. عوالی اللئالی، ج 1، ص 432.
4. نهجالبلاغه، حکمت 474، ص 559.
5. برگرفته و تلخیص از کتاب (مروارید عفاف)، به قلم سید حسین الحاقی.
کلمات کلیدی :
» نظر